محل تبلیغات شما

 

 

دیشب خواب دیدم. خواب دیدم زن چهل ساله ی جذابی هستم که موهای بلندی داره، تا کمر. جین پوشیده با یه تاپ سفید رنگ. موهاش توی باد رها شده. کنار یه رودخونه توی یه شهری که نمی دونم کجاست داره راه می ره. یه کتاب کوچیک دستش گرفته و فقط راه می ره و تن می سپاره به صدای آب. 

من دیشب زن چهل ساله ای بودم که از کرونا، شلیک هواپیما و شلیک مستقیم گلوله توی این سال نحس جون سالم به در برده و احتمالا به بخشی بزرگی از آرزوهاش رسیده. زن چهل ساله ای که شاید تنها هم نباشه. شاید زودتر از خونه و پای سیستم بلند شده تا فرزندش رو از مهد کودک برداره و ناهار رو در شرکت همسرش بخوره. شاید قبلش به خانواده اش زنگ زده و و پدر و برادرهایش حرف زده، شاید به برادرزاده هاش قول یه سوغاتی ویژه رو داده. شاید بعدازظهرش می خواد بره خرید تا برای خانواده هاشون سوغاتی بخره. شاید یه ماه قبلش بلیط خریده تا تعطیلات رو کنار خانواده شون باشند. چقدر شاید های زیادی وجود داره .

نکنه اون قدر تو بازار بچرخم که وقت ماساژ امروز عصر یادم بره. نکنه دخترم واسه مهد فرداش خواب بمونه. نکنه تو شامی رو که عجله ای پختم دوست نداشتی باشی .

 

 

پر از تناقضم این روزها

من اون قدر ها عاشق نیستم.

رویا که میگن همینه! نه؟!

شاید ,یه ,رو ,توی ,خانواده ,ای ,چهل ساله ,زن چهل ,راه می ,می ره ,خواب دیدم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کفسابی در کرج،سریع،ارزان09189043640